آزمون کهن الگوی زنان

دوست دارم که ظاهرم خوب باشد، با این حال محافظه کارانه و مطابق عرف لباس می پوشم و آرایش غلیظ نمی کنم کت وشلوار و لباس های رسمی را به لباسهای بدن نما ترجیح می دهم،کمتر از کفش پاشنه بلند استفاده می کنم.

ترجیح میدهم که شلوار جین و لباسهای راحت و اسپرت بپوشم، تا لباسهای تنگ و شیک بپوشم.

من لباس های زیبا احتمالا با طرحهای گلدار و یا چاپی می پوشم،که شایددارای زواید و تزییناتی هم باشند که با احساسات دخترانه من تطابق بیشتری دارند، حتی اگر به نظر ظاهر و آرایش و لباس پوشیدنم نسبتا غیر معمول و غیر متعارف است و مثل همه نیست.

از آنجایی که زیاد اهل بیرون رفتن نیستم و بیشتر ترجیح می دهم در خانه و با خانواده باشم، لباس و آرایشم برایم زیاد مهم نیست.

عاشق این هستم که به ظاهرم برسم و خیلی زنانه و جذاب لباس بپوشم و آرایش کنم و نیز جواهراتم را با دقت و سلیقه انتخاب کنم تا جذاب به نظر بیایم.

علاقه ای ندارم که با لباس پوشیدن و آرایشم توجه دیگران را به سمت خود جلب کنم، بنابراین بسیار ساده لباس با رنگهای خنثی می پوشم و همچنین ترجیح می دهم لباسم کارایی بیشتری داشته باشدتا اینکه مد روز باشد.

خوب پوشیدن و آرایش کردن برایم مهم است اما به پیروی از مد علاقه ای ندارم،همچنین ممکن است سبک لباس پوشیدنم شبیه سبک لباس پوشیدن مردانه باشد.

زمانی که فعال و ورزشکارم و بدنم عضلانی است، احساس خوبی در مورد بدنم دارم،آمادگی جسمانی برای من یک اولویت است.و همچنین علافه به نوازش شدن ندارم و یک فاصله عاطفی را ترجیح می دهم.

مراقبت از بدن من به شیوه ای شبیه همان مراقبتیست که از خانه ام دارم .من بیشتر از این که بدنم باید به خوبی وظایف و توانایی هایش را انجام دهد،در مورد بدنم بیشتر از اینکه باید وظایفش را به خوبی انجام دهد فکر نمی کنم.

من از تماس فیزیکی بطور منظم با کسانی دوست دارم و عاشقشان هستم لذت می برم.

اکثر اوقات انگار که اصلا در بدنم نیستم و ارتباط زیادی با بدنم ندارم.

عاشق اینم که بدنم را حامله ببینم از به آغوش گرفتن ونگه داشتن بچه لذت می برم.

چون برایم افکارم مهمتر از ظاهرم است، زیاد تمایلی ندارم که در مورد بدنم فکر کنم.

اصلا راحت نیستم که در مورد بدنم حرف بزنم،چون چیزهای مهم تری مثل فعالیت هایم در سازمان ها،جلسات و خانواده ام وجود دارد.(

برای من آسایش و راحتی خانه ام برای سایر اعضای خانواده، مهمتر از شیک و مرتب بودن آن است پس ترچیح می دهم خانه ای گرم و راحت داشته باشم،از خانه من اغلب بوی پخت و پز می آید.

هر جایی که زندگی می کنم باید زیبا و تزیین شده با آثار هنری باشد.

کدبانوگری و رسیدگی به امور خانه را خیلی دوست دارم و مانند مدیتیشن با آرامش به آن مشغول می شوم.

ترجیح می دهم خانه ام در حومه شهر و یا نزدیک به پارک و یا فضاهای باز باشد و همچنین مبلمان من راحت و ساده است.

خانه ام باید با شکوه و مجلل و نشاندهنده جایگاه اجتماعی من باشد و همه را تحت تاثیر قرار دهد و شریک زندگیم در آن به عنوان میزبان بذرخشد.

زندگی در یک آپارتمان در شهر نزدیک به محل کار یا دانشگاه و کتاب فروشی و ... که در آن به راحتی بتوانم به وظایف شغلی یا تحصیلی ام برسم را ترجیح می دهم.

من در خانه نیاز به یک فضای خصوصی دارم که در آن خلوت خودم را داشته باشم و از آراستن خانه با شمع لذت می برم.

چون وقت کافی برای آشپزی کردن در خانه را ندارم، دوست دارم بیرون با دوستان و اطرافیان غذا بخوریم و صحبت کنیم.

غذا خوردن برایم زیاد مهم نیست و من خیلی اهل شکم نیستم و هر چه باشد می خورم.

خیلی مواظب خورد و خوراکم هستم و سبزیجات و میوه و غذاهای طبیعی مصرف می کنم تا بدنم را سالم نگه دارم و توجه دارم که بدن من برای تامین سوخت و فعالیتهای فیزیکی ام نیاز به پروتین و املاح کافی دارد.

صرف غذا با خانواده بر سر یک میز برای من خیلی مهم است.

آماده کردن غذا از ارکان مهم خانه داری است و من ترجیح می دهم خیلی آرام و بی ادعا غذای مناسبی آماده کنم.

عاشق غذا خوردن در مکانهای رومانتیکی هستم که در آنجا غذای خوب بخورم و از من پذیرایی شود.

واقعا از آشپزی کردن برای دیگران لذت می برم،دوست دارم مهمانی بدهم تا آشپزی کنم.

کودکی آرام و غیر وابسته و سازگاری بودم و از خودم مراقبت می کردم، بی سر و صدا بازی می کردم و در بازیهایم به دنبال دیگران و جلب رضایت آنها نبودم.

عاشق عروسک بازی و داشتن نقش مادر برای عروسکهایم بودم و به آنها غذا می دادم.

همیشه همه بازیهایم با دوستانم بود و من تصور می کردم که شوهری دارم.

در زمان کودکی بازیهای مخفیانه و دوستان خیالی داشتم.

عاشق تعویض لباس و پوشیدن کفشهای پاشنه بلند بزرگترها و آرایش کردن بودم.

عاشق کتاب خواندن بودم مهارتهای زیادی مثل قلاب دوزی وشطرنج یاد گرفتم.

عاشق این بودم که در طبیعت باشم و با حیوانات و حشرات خود را سرگرم کنم.

به مردی نیاز دارم که به او تکیه کنم و دنیای درونی مرا به خوبی درک کند و از من مواظبت نماید و همچنین دنیای ژرف مرا درک کند.

به مردی نیاز دارم که خوش فکر و عاقل باشد و مرا از نظر فکری تحریک و به چالش بکشد،مرد موفقی که تمایل داشته باشدکارهای من را ببیند و رمانتیک نباشد.طبیعت من بیشتر نگاه به هدف است.

مردی را می خواهم که همیشه از نظر جنسی مرا به هیجان بیاورد.

مردی را دوست دارم که از نظر فکری با من برابر باشدو از هم یاد بگیرم، و به من آزادی و فضای کافی بدهد.

من جذب مردی ساکت و آرام و محجوب می شوم.فرد خانواده دوستی که درک می کند من همسر خوبی هستم و ما هر دو نسبتا سکس در روابط ما در اولویت نیست.

مردی را می خواهم که مانند پسر بچه ای باشد و من به او رسیدگی کنم و از او حمایت و مواظبت نمایم. بخشیدن از دریافت کردن برایم مهم تر است.

مردی را می خواهم که قدرتمند و موفق باشد و از نظر منزلت و جایگاه اجتماعی بتوانم به او افتخار کنم.

عشق و ازدواج خوب است به شرطی که آزادیهایم محدود نشود چون آزادی از ازدواج برایم مهمتر است و اعتقاد ندارم که برای کامل شدن نیازی به ازدواج باشد.

شغل و حرفه ام از ازدواج مهمتر است و ازدواج من گاهی باید قربانی حرفه و شغلم شود از گفت وگو درباره مسایل سیاسی بیشتر لذت می برم تا مسایل احساسی.

ازدواج زمانی ارزش دارد که باعث ایجاد یک ارتباط روحی بالاتر شود.

ازدواج مهمترین رکن جامعه است.

از آنجایی که در دنیا به دنبال جاه طلبی نیستم، ازدواج با فردی برایم مناسب است که نان آور خانواده باشد و بتوانم در آرامش به کارهای خانه رسیدگی کنم.

مهمترین چیز عشق است، بدون آن ازدواج من بی معنی است.

عشق به تنهایی برای حمایت و حفاظت از فرزندان کافی نیست و ازدواج لازم است و مهم تر از هر چیزی ازدواجی است که ضامن و حامی فرزندانم باشد.

درسالهای اولیه رابطه جنسی برایم فقط مثل یک ماجراجویی بود.

در رابطه با جنس براحتی تحریک و برانگیخته می شوم و معاشقه بخش مهم از تعامل در رابطه است و گرایش من به سمت رابطه جنسی ،بیشتر اتفاقی است .

برای من رابطه جنسی و ازدواج یکی است و روابط زناشویی بخشی از نقش من بعنوان یک همسر است و وفاداری همسر در امور جنسی کاملا ضروری است.

از آنجایی که فرد منطقی هستم و اهل احساسات نیستم، در رابطه گاهی مدتی طول می کشد تا من بدنم را حس کنم.

رابطه جنسی به خودی خود برایم مهم نیست. در واقع واقع تمایلات جنسی من اغلب در درونم نهفته است مگر زمانی که عشق ورزی اتفاق بیفتد.

در رابطه دوست دارم بیشتر از آن که نوازش بشوم و عشق بورزم تمایلات جنسی بخاطر بچه دار شدن است.

بیداری جنسی برای من کمی دیر اتفاق افتاد.اما از کشف طبیعت ارگاسم احساس خوبی دارم

فرزندان بزرگترین نعمت زندگیند و من کشش غریزی زیادی برای مادر شدن دارم.

بیشتر دلم می خواهد انرژی خود را به جای بچه دار شدن به حرفه و شغلم متمرکز کنم،اما اگر بچه دار شوم ترجیح می هم زودتر به رشد عقلی برسند و از بچه های لوس خوشم نمی آید.

عاشق بچه هستم ولی زندگی عشقیم مهمتر است. من عاشق این هستم که الهام بخش خلاقیت،ابراز وجود و خود بیان گری در بچه هایم باشم و آنها را به سمتی هدایت کنم که به خوبی رفتار کنند.

کشش غریزی قوی برای مادر شدن ندارم و از بارداری متنفرم، ولی در صورت بچه دار شدن از بودن با فرزندانم در طبیعت لذت می برم.

من عاشق بچه هایم هستم و نسبت به نیازهایشان حساسم.اما نظم بخشیدن به آنها برایم سخت است.اما از داستان گفتن برای آنها لذت می برم.

فرزندان بخش مهمی از خانواده اند، وآنها باید خوب رفتار کنند، و همسر اهمیت بیشتری دارد.

از آنجایی که برای فرزندانم آرزوهای جاه طلبانه ندارم، آنها را آزاد می گذارم تا راه خود را بروند.

مشاغل آموزشی، تربیتی، خدمات اجتماعی، پرستاری، مشاغل مرتبط با کودکان مورد علاقه من است

آرایشگری، مد و طراحی لباس، کارهای هنری، بازیگری مورد علاقه من است.

مشاغلی که متعلق به دوستان و اعضای خانواده باشد، شغلی راحت با وظایف تعیین شده که نیاز به زحمت و کار زیاد و صبر و تحمل نداشته باشد مورد علاقه من است.

مشاغلی که با آن در کنار همسرم باشم و یا مشاغلی که با وجود آن بتوانم به وظایف همسری خود به خوبی عمل کنم مورد علاقه من است.

مشاغل سنتی زنانه مانند معلمی، مشاغل اداری، مشاغل مذهبی و روحانی و خانه داری مورد علاقه من است

مشاغل ورزشی، کارهای مرتبط با طبیعت و حیوانات، مامایی، حمایت از زنان مورد علاقه من است

مشاغل سنتی مردانه مانند فنی و مهندسی، پزشکی، تجارت، حقوق، سیاست، تدریس در دانشگاه و نیز صنایع دستی مورد علاقه من است

آشپزی، نان و شیرینی پزی ، باغبانی و پرورش گیاهان، خیاطی و بافتنی را دوست دارم انجام دهم

سکوت، مراقبه، مدیتیشن، پخت و پز، انجام کارهای خانه، رسیدگی به گیاهان، خواندن کتاب را دوست دارم انجام دهم

برانداز کردن مغازه ها و به دنبال جواهرات، لباسهای زیبا، اشیاء هنری و مد و تئاتر و گالریهای هنری را دوست دارم انجام دهم و عاشق جمع آوری هنرهای زیبا-نقاشی،سرامیک لباس زیبا و جواهرات هستم

مطالعه، شرکت در کمپینهای سیاسی، سخنرانیها و سمینارها و کلاسهای آموزشی دوست دارم انجام می دهم.

مشارکتهای اجتماعی، انجمنهای اجتماعی ، گروه های داوطلب، گروههای مذهبی محلی، مسجد یا کلیسا را دوست دارم انجام می دهم.

ورزش، دویدن، کمپینگ در طبیعت، ماهیگیری، قایقرانی، شنا، اسب سواری را دوست دارم و از ورزشهای رقابتی لذت می برم.

مسائل ماوراء الطبیعه، فال تاروت، طالع بینی، تعبیر خواب، مراسم و مناسک مذهبی را دوست دارم انجام دهم و همچنین نگه داشتن یک دفترچه خاطرات رویایی،تصور و خیال پردازی رویاها و فانتزیها هستم.

عاشق میهمانی دادن و مهمانداری هستم و هنگامي كه مهمان دارم غذاهای مورد علاقه تک تک آنها را درست می كنم و همه سعی ام را می كنم كه به آنها خوش بگذرد.

در میهمانیها معمولا وارد بحثهای فکری و علمی و سیاسی و اجتماعی می شوم.

دلم می خواهد در میهمانیها همراه با همسرم شرکت کنم و بیشتر میزبان باشم.

شلوغی میهمانیها را دوست ندارم و ترجیح می دهم در خانه بمانم و آرامش داشته باشم.

عاشق میهمانی هستم و در میهمانیها دائما حواسم به جذابترین افراد است.

من از شرکت در بحث های اجتماعی خجالت می کشم و صحبتهای دو نفره را با کسی که نیاز به یک گوش برای شنیدن نگرانی هایش بیشتر دوست دارم.

شرکت در میهمانیها مرا بیقرار و خسته می کند، بنابراین ترجیح می دهم با یک گروه از دوستان هم جنس خودم باشمو در مورد چیزهایی که واقعا مهم هستند صحبت کنم.

برای من دوستانم اولویت اول را ندارند و بیشتر دوستمانم همسر یا پارتنر دوستان شوهر یا نامزدم هستند.

تمایلی به داشتن دوستان زیاد ندارم و فقط یک یا دو دوست نزدیک از میان همجنسانم دارم.

دوستانم معمولا عاقلند و از نظر فکری دیدگاههای قوی دارند و من از اینکه ایده ها و فکرهایم را با آنها در میان بگذارم لذت می برم.

دوستی با مردان را ترجیح می دهم و مردانی که با آنها دوست هستم معمولا بیشتر از فقط یک دوست معمولی و ساده اند.

بیشتر دوستانم کسانی هستند که فرزندانی همسن و سال فرزندان من دارند و بیشتر بخاطر فرزندانم با آنها دوست می شوم.

دوستی با مردان را ترجیح نمی دهم و دوستانم را با دقت انتخاب می کنم و برایم خیلی مهمند.

با "نه" گفتن به دوستانم مشکل دارم و دوستانم معمولا یا شخصیتی قویتر از من دارند که حالت حمایتگری دارند و یا همانند خودم هستند.

کتابهایی در مورد زنان قدیس در تاریخ، مدیتیشن، تمرینات بودایی و یوگا مورد علاقه من است.(

کتابهای آشپزی و تربیت کودکان و صنایع دستی مورد علاقه من است

کتابهایی با موضوع ازدواج و خانواده، همسرداری، مجلات زندگی و درباره تزیینات خانه مورد علاقه من است

کتابهایی در مورد هنر، رمانهای عاشقانه، شعر و ادبیات مورد علاقه من است و همچنین دوست دارم کاتوگ راجع به لباس و جواهرات داشته باشم.

کتابهایی با موضوعات ماواء الطبیعه، طالع بینی، تعبیر خواب، ادیان متفرقه مورد علاقه من است

کتابهایی در مورد سیاست، جامعه شناسی، فلسفه و حقوق و علم مورد علاقه من است

کتابهای ورزشی و تناسب اندام، یوگا، طبیعت و حیوانات مورد علاقه من است

بدترین رویداد برای من این است که تکیه گاهی نداشته باشم و کسی نباشد که از من حمایت و مراقبت نماید.

بدترین رویداد برای من این است که مجبور به حضور و امرار معاش در اجتماع رقابتی شوم.

بدترین رویداد برای من این است که نتوانم به اهداف و آرمانهایم برسم.

بدترین رویداد برای من این است که نتوانم بچه دار شوم یا بچه هایم از من دور شوند.

بدترین رویداد برای من این است که از نظر دیگران زیبا و جذاب به نظر نرسم.

بدترین رویداد برای من این است که در شغل و حرفه ام موفق نباشم و پیشرفت نکنم یا نتوانم به تحصیل علم بپردازم.

بدترین رویداد برای من این است که ازدواج نکنم و یا شوهرم به خاطر زن دیگری مرا ترک کند.

سیاست و مسائل جهانی مربوط به دنیای مردانه است و ترجیح می دهم همسرم به این مسائل بپردازد.

از طریق رویاها و الهامات شهودی در مورد مسائل آگاهی پیدا می کنم و مسائل سیاسی و جهانی به ندرت برایم جالب است.

در سیاست فقط توطئه ها و دسیسه های پشت پرده برایم جالب است.

در دنیای سیاست رسیدن به آرمانهایی مانند مبارزه با تبعیضات جنسیتی، حفظ محیط زیست و حمایت از حیوانات برایم اهمیت دارد.

به جای توجه به سیاست و مسائل جهانی ترجیح می دهم به مسائل و مشکلات اطرافیانم رسیدگی کنم.

توجه چندانی زیادی به دنیای اطراف و بیرون از خودم ندارم و ترجیح می دهم توجهم را به درون خود متمرکز کنم.

همیشه سعی می کنم از آنچه در دنیا می گذرد با خبر باشم.