درمان کهن الگویی
درمان کهن الگوها، جیمز هیلمن، روانشناس و متخصص در زمینه رواندرمانی، به مفهوم “کهنالگو” در روانشناسی به عنوان الگوهای ذهنی و رفتاری که از طریق تجربیات گذشته شکل گرفتهاند، پرداخته است.
او باور دارد که کهنالگوها نقش بسیار مهمی در روانشناسی و رفتار انسانها ایفا میکنند و میتوانند در فهم بهتر و درمان مشکلات روانی کمک کنند.
به طور کلی، هیلمن معتقد است که کهنالگوها شامل باورها، احساسات، و روشهای رفتاری است که به صورت ناخودآگاه در ذهن فرد شکل گرفتهاند و به شکل قابل مشاهدهای در رفتار و واکنشهای او نمایان میشوند.
تجربیات گذشته
این کهنالگوها میتوانند به دلیل تجربیات گذشته، اعتقادات فرد، و تجربیات کودکی شکل گرفته باشند.
به عنوان مثال، یک فرد ممکن است از طریق تجربیات گذشته خود الگوهایی مانند ترس از رد شدن، کمبود اعتماد به نفس، یا محدودیتهای خود را شکل دهد.
این کهنالگوها ممکن است در زمینههای مختلف زندگی او مؤثر باشند و تأثیری بر رفتارهای او داشته باشند.
هیلمن به توجه به کهنالگوها در طول مشاوره و رواندرمانی تأکید میکند، زیرا فهم این الگوها میتواند به شناخت بهتر خود و بهبود رفتارهای نامطلوب کمک کند.
او باور دارد که ایجاد آگاهی از کهنالگوها و تغییر آنها میتواند به بهبود روابط، افزایش اعتماد به نفس، و ارتقای کیفیت زندگی کمک کند.
کهنالگوها طرحهای روانشناختی برای نحوه هدایت تجربیات و هیجانات میباشد که در قالب عقدههای روانی مختلف تجلی مییابد (همفری، 2019).
کهنالگوها ساکن اصلی ضمیر ناخودآگاه جمعی هستند که در یک نظام روانی درونی وجود دارد و سرشتی جمعی، جهانی و غیرشخصی دارد و در همه انسانها یکسان است.
ناخوداگاه جمعی
این ناخودآگاه جمعی که به صورت فردی رشد نمیکند، بلکه به ارث میرسد، متشکل از شکلهای پیشین موجود، یعنی کهنالگوها است (یونگ، 1959). می توان گفت از آنجا که راهنمایان به راستی کهنالگوها هستند و در نتیجه به شکل انرژی، درون زندگی روانی و ناخودآگاه تمامی مردم در همه جا قرار گرفته اند، درون ما زندگی میکنند، اما از آن مهمتر ما در آنها زندگی میکنیم (پیرسون، 1991، ترجمه فرود، 1394).
پس کهنالگوها، شخصیتها و ساختارهای درونی است که در سمبلها، نقشها و الگوهای فرسنگهای مختلف از قدیم شناسایی و مطرح شدهاند.
اگر احساس میکنید از یک سو به چیزی علاقه دارید و از سوی دیگر به چیز دیگری فکر میکنید، این دوگانگی به دلیل وجود دو کهنالگوی متفاوت در شما است.
کهنالگوی شما میتواند مهمترین نیازها و خواستههای زندگیتان را نشان دهد (پیرسون و کیمار، 2007، ترجمه نیری، 1390).
درمان کهن الگویی
در همین حال یونگ آشکارا متقاعد شده بود که کهنالگوها به صورت ژنتیکی نقش بستهاند و از نسلی به نسل دیگر از طریق مسیرهای بیولوژیکی منتقل میشوند (میلز، 2018).
پس میتوان گفت کهنالگوهایی که از دیدههای ژرف روان انسان سر بر میآورند، درونمایه نیستند، آنها انرژیهای بنیادین و الگو هستند.
بنابراین زندگی هیچ معنایی ندارد، مگر اینکه فرد با ریشههای کهنالگویی آن در ارتباط باشد (هالیس، 2021، ترجمه سعدی).
پس از آنجا که کهنالگوها پیش شرط وجودی عقدهها هستند، شناخت هستههای کهنالگویی عقدهها برای درمان آنها لازم است.
کهنالگوها در درمان عقدهها اهمیت بسزایی دارند.
شناخت کهن الگوها
شناخت کهنالگوها برای شناخت درمان حایز اهمیت است.
قهرمان (فرد) باید تلاش کند تا جنبههای هر کهنالگو را فعال کند؛ زیرا برای ایجاد رویکرد متعالی زندگی مورد نیاز است (ویلانس، 2012)؛ چرا که کهنالگوها رفتار انسان را هدایت میکنند (میجر، 2021).
پس شناخت عقدهها به زن کمک میکند تا در هر مرحله از سفر قهرمانی کهنالگوهای مرتبط را برای درمان عقدههایش فرا بخواند (مید، 2018). مطالعات صورت گرفته توسط یونگ نشان میدهد کهنالگوهای زیاد و بینهایتی در روان وجود دارند (یونگ،1963).
در واقع یونگ برای هر عقده، کهنالگویی در نظر گرفته است (استاین]، 1998، ترجمه بنی صدر 1393). کهنالگوها پیش شرط وجودی عقدهها هستند و در سفر قهرمانی، درک هسته کهنالگوها برای درمان عقدهها لازم است.
دکتر محمد خرسندی روانشناس یونگی