بر اساس روانکاوی یونگ، فرافکنی که به عنوان فرآیندی توصیف می شود که طی آن فرد ناخواسته ویژگی ها، احساسات و تمایلات خود را به دیگری نسبت می دهد، یکی از رایج ترین پدیده های روانی است.
که نقش مهمی در دوست یابی دارد. فرافکنی زمانی روی می دهد زمانی اتفاق می افتد که ما یک عنصر از شخصیت خود را که در ناخودآگاه ما ساکن است به فرد دیگری نسبت دهیم.
در حالی که می توان هم ویژگی های مثبت و هم منفی را فرافکنی کرد.
کارل یونگ مفهوم «فرفکنی» را معرفی کرد تا توضیح دهد که چگونه افراد می توانند احساس کنند که می دانند شخص دیگری چگونه است و چگونه فکر می کند، سپس بر اساس آن مفروضات با شخص دیگر تعامل کنند.
یونگ همچنین در ادامه پیشنهاد کرد که اغلب این مفروضات نادرست هستند و بیشتر در مورد شخصی که فرضیات را انجام می دهد می گویند تا در مورد شخص دیگر.
او پیشنهاد کرد که همه دارای ویژگیهای شخصیتی «سایهای» هستند، یعنی عناصری از شخصیت ما که از آنها خوشمان نمیآید یا از آنها خجالت میکشیم و به جای اذعان به حضور آنها، آنها را به افراد دیگر نسبت میدهیم – فرافکنی میکنیم.
به عنوان مثال، اگر با یکی از همکارانتان اختلاف نظر بزرگی داشته اید و هنوز در مورد آن احساس ناراحتی می کنید، ممکن است رفتار بعدی او را به عنوان خصمانه نسبت به خود درک کنید، در حالی که دیگران معتقدند که اینطور نیست.
ویژگی مهم
ما همچنین ممکن است این کار را با ویژگی های مثبتی که احساس می کنیم قادر به تصدیق آنها نیستیم، انجام دهیم.
برخی از روانشناسان یونگ ممکن است بگویند، وقتی از رفتار یک همکار آزرده می شوید، این واقعاً خودتان هستید که عصبانی می شوید.
وقتی از شخص دیگری راضی هستید، این واقعاً خودتان هستید که از او راضی هستید. تصور جالب؟
آنچه آن نشان می دهد این است که ادراک دقیق نیست. ذهنی است و بنابراین به طور بالقوه غیر قابل اعتماد است. مهم است که به یاد داشته باشید، ادراک یک فرآیند ناخودآگاه است.
به نظر میرسد که تصورات و پیشبینیها «برای ما اتفاق میافتد» نه اینکه نتیجه انتخاب عمدی باشد. این به این دلیل است که همه چیز خارج از آگاهی آگاهانه اتفاق می افتد.
بنابراین اگر ناخودآگاه ادراکات ذهنی از افراد و رویدادهای دیگر ایجاد کنیم، بر چه اساسی این کار را انجام می دهیم؟
محمد خرسندی بهترین روانشناس در ونکوور معتقد است: پاسخ واضح این است که ما ناخودآگاه ادراکات خود را بر اساس آنچه قبلاً فکر می کنیم می دانیم شکل می دهیم.
با این حال، هنگامی که آگاهانه از ادراکات خود آگاه شدیم، میتوانیم آنها را زیر سوال ببریم، به دنبال شواهد مخالف یا توضیحات جایگزین بگردیم.
میتوانیم از خود بپرسیم: «این تصور چقدر واقعی است؟» یا «آیا آن قضاوت واقعاً موجه است؟» یا «از کجا بدانم؟»
یونگ ایده فرافکنی را در ارتباط با افراد دیگر مطرح کرد. او پیشنهاد کرد که دیگران را آنطور که هستیم ببینیم، نه لزوماً آنطور که هستند.
اگر ایده فرافکنی را به جهان گسترده تر گسترش دهیم چه؟ آیا ما همه چیز را همانطور که هستیم درک می کنیم نه آنطور که هست
تجربه قبلی
ممکن است چنین باشد. ما یک چارچوب مرجع داریم که از تجربه زندگی ما تا به امروز تشکیل شده است. بنابراین تمام تجربیات در پرتو آن تجربه قبلی پردازش و درک می شوند.
وقتی چیزی را درست باور می کنیم، نمونه هایی از آن را در دنیای خود می بینیم. اگر آن را باور نکنیم، آن را نمی بینیم.
درست مانند الگوریتمهای رسانههای اجتماعی که نمونههای بیشتری از هر چیزی را که «پسندیدهاید» یا «اشتراکگذاری کردهاید» به شما نشان میدهد، مغز ما با توجه به تجربیاتی که از آنها حمایت میکند، باورهای ما را تداوم میبخشد و هر چیزی را که با دیدگاه ما نسبت به جهان در تضاد است، بررسی میکند.
مهم این است که ما یک انتخاب داریم. ما همیشه توانایی داریم دیدگاههای خود را به چالش بکشیم
شما می توانیم انتخاب کنیم که تفسیر آشکار رویدادها را پشت سر بگذاریم و بپرسیم که آیا دیدگاه دیگری وجود دارد یا خیر.
ما می توانیم توجه داشته باشیم که آنچه فکر می کنیم در مورد دیگران می دانیم می تواند کاملاً اشتباه باشد.
انواع فرافکنی
یونگ در طول مطالعات خود در مورد این مفهوم، بین دو نوع مختلف فرافکنی تمایز قائل شد که آنها را غیرفعال و فعال نامید. فرافکنی منفعل با کاملاً خودکار و غیرعمدی بودن مشخص می شود، مانند عمل عاشق شدن.
از سوی دیگر فرافکنی فعال شبیه همدلی است: ما خود را به جای دیگران قرار می دهیم.
این نشان می دهد که فرافکنی همچنین می تواند اثرات مثبت قابل توجهی مانند تسهیل روابط بین فردی داشته باشد.
علاوه بر این، وقتی فرض میکنیم که ویژگی یا کیفیتی در شخص دیگری وجود دارد، اما از طریق تجربه متوجه میشویم که اینطور نیست، این فرصت را به ما میدهد تا درباره خودمان بیشتر بیاموزیم.
با این وجود، چه پیشبینیها مثبت یا منفی باشند، یونگ بیان میکند که نحوه واکنش ما به آنها نباید تغییر کند.
ادغام فرافکنیهایمان در آگاهی آگاهانه میتواند به ما کمک کند تا به خود واقعیمان نزدیکتر شویم و تشخیص اینکه چه زمانی دیگران ممکن است ما را فرافکنی کنند، آسانتر میکند.