کهن الگوها فرصتی برای رشد روان
مطعالعات نشان می دهد أنواع کهن الگوها را می توان برای رشد و تحول استفاده کرد.
چرا که کهن الگوها راهنمایان خوبی برای درون هستند،و کهن الگوها ی ما بالاترین توان بالقوه در روان هستند(میس2003).
آرکتایپها الگوهای جهانی و ذاتی افرد، رفتارها و شخصیتها هستند که بر نوع رفتار انسان نقش دارند.
«کارل گوستاو یونگ» روانپزشک سوئیسی، میگوید این کهن الگوها شکلهای باستانی دانش فطری بشر هستند که از اجداد ما به ما منتقل شده است.
در روانشناسی یونگ، آرکتایپها نشاندهندهی الگوها و تصاویر جهانی هستند که سرچشمهی آن ناخودآگاه جمعی است.
یونگ معتقد است که افراد کهن الگوها را مانند فعالیتهای غریزی به ارث میبرند و الگوهای رفتاری آنها به همین طریق شکل میگیرد.
کهن الگوها فرصتی برای رشد روان و راهی برای کمک به رمز گشایی عملکرد درونی خود در مقابله با چالشهای زندگی است،
مردم باید تلاش کنند تا جنبه های هر کهن الگو را فعال کنند و برای ایجاد یک رویکرد متعادل به زندگی مورد نیاز است(ویلات2010).
پس می توان گفت که کار اساسی این است که گاه به دنبال یک تجربه تحول آفرین نباشیم،بلکه در جستجو و یافتن موانع درونی خود که در برابر آن ساخته ایم باشیم
شناخت کهن الگوها به ما کمک می کنند که مواع روانی رشد و تحول را به درستی بشناسیم.
کهن الگوها در روان از اهمیت بسیار بالایی برخودارست چون آها بذرهایی هستند که با ما متولد شده اند.اگر ما براساس بذر کهن الگویی خود رشد نکنیم فشار روانی زیادی را متحمل می شویم که باعث می شود از چیزهای که داریم نه لذت ببریم نه راضی باشیم.
از همین رو شناخت کهن الگوها به ما این امکان را می دهد تا کهن الگوهای اصلی خود را پیدا کنیم.