داستان انسان سرشار از لحظات گسست عمیق و آشفتگی دراماتیک است – انقلابها، جنگهای داخلی، و درگیریهای اجتماعی که ملتها را دوباره تعریف میکنند و جوامع را از نو شکل میدهند. از غرش تودهها در خیابانها تا صدای برخورد سلاحها در میدان نبرد، این دورهها با شدت غیرقابل انکار و اغلب ترسناک مشخص میشوند. در حالی که تاریخنگاران به ثبت و ضبط محرکهای سیاسی و اقتصادی چنین رویدادهایی میپردازند، یک کاوش روانشناختی عمیقتر نشان میدهد که این انفجارهای جمعی نیز به طور عمیقی توسط نیروهایی که از ناخودآگاه جمعی سرچشمه میگیرند، یعنی لایه جهانی روان انسان که در آن الگوها و استعدادهای اولیه، معروف به کهنالگوها، جای دارند، جان میگیرند.
در میان پانتئون این انرژیهای کهنالگویی قدرتمند، هیچکدام نیروی خام و غریزی درگیری را کاملتر از کهن الگوی آرس، خدای جنگ یونانی، تجسم نمیبخشد. آرس، استراتژیست نبرد مانند آتنا نیست، و نه آورنده پیروزی حسابشده. بلکه، او تجسم پرخاشگری اولیه، خشم بیمهار، اقدام تکانشی، و اراده برای تسلط یا دفاع از طریق نیروی محض و اغلب وحشیانه است. او روح رویارویی مستقیم است، موج غریزی که افراد و گروهها را وادار به جنگیدن، نابود کردن، و به خطر انداختن همه چیز در کوره درگیری میکند.
برای درک واقعی پویاییهای روانشناختی انقلابها و آشوبهای اجتماعی، باید به نقش چندوجهی کهنالگوی آرس بپردازیم. این مقاله ویژگیهای اصلی و تکانشی ذاتی آرس را بررسی خواهد کرد و هم جنبههای نور ضروری او – شجاعت، شور، و قدرت قاطعانه لازم برای شکستن زنجیرهای ستمگر – و هم تجلیات سایه خطرناک او – خشم مخرب، بیرحمی، و چرخههای خشونت که میتوانند یک جنبش را از بین ببرند – را به رسمیت میشناسد. ما بررسی خواهیم کرد که چگونه آرس افراد و گروهها را در این درگیریها زنده میکند و جرقه اولیه مقاومت و خشم پایدار رویارویی را فراهم میآورد. در نهایت، به اهمیت حیاتی ادغام انرژی مهیب آرس خواهیم پرداخت و استدلال خواهیم کرد که تنها از طریق تعادل آگاهانه با سایر اصول کهنالگویی میتوان از پتانسیل مخرب درگیری برای تحول اجتماعی واقعاً سازنده، عادلانه و پایدار استفاده کرد.
بخش ۱: کهنالگوی آرس – نیروی اولیه، شور و تکانشگری

برای درک تأثیر روانشناختی آرس، ابتدا باید به تصویر اسطورهای او نگاه کنیم. او که از زئوس و هرا زاده شده، اغلب به عنوان کمتر دوستداشتنیترین در میان المپنشینان به تصویر کشیده میشود، به ویژه توسط آتنا، الهه جنگ استراتژیک. این تنش ذاتی بازتابدهنده طبیعت رامنشده و اغلب آشفته اوست، که به شدت با رویکرد محاسبهشده و منطقی آتنا به درگیری در تضاد است. آرس جوهر نبرد خام و رقیق نشده را تجسم میبخشد.
ریشههای اسطورهای و ویژگیها:
- فرزند درگیری و شور: تبار او، که با رابطه پرآشوب زئوس و هرا مشخص شده است، به طبیعت بیثبات و پرشور او اشاره دارد.
- خدای جنگ (در خامترین شکل آن): آرس جنبههای غریزی، خونین، آشفته، و اغلب وحشیانه نبرد را نشان میدهد.
- مرتبط با خشم و تکانشگری: ویژگیهای اصلی او خلق تند، شور بیمهار، و تمایل او به عمل بدون تأمل زیاد است.
- نمادها: نیزه، سپر، کلاهخود، گراز وحشی حمله کننده، سگ خشمگین، و ارابه جنگی او همگی نمادی از قدرت پرخاشگرانه، جنگجویانه و اغلب مخرب او هستند.
کیفیتهای روانشناختی اصلی در روان:
هنگامی که کهنالگوی آرس در یک فرد یا یک جمع فعال میشود، به عنوان کیفیتهای روانشناختی قدرتمند و اغلب غالب ظاهر میشود:
- پرخاشگری خام و انرژی غریزی: این اساسیترین جنبه آرس است. این میل اولیه برای ابراز وجود، دفاع از قلمرو خود (فیزیکی یا روانشناختی)، حمله به تهدیدات درکشده، یا غلبه است.
- شجاعت و جسارت: آرس تمایل تقریباً بیباکانهای را برای رویارویی با خطر، مقاومت در برابر شانسهای طاقتفرسا، و آغاز رویارویی القا میکند.
- شور و شدت: انرژی او با یک نیروی عاطفی قدرتمند و اغلب انفجاری مشخص میشود. هنگامی که آرس فعال میشود، احساسات اوج میگیرند.
- تکانشگری و صراحت: آرس در لحظه عمل میکند، بدون تأمل یا برنامهریزی زیاد. او مستقیم به اصل مطلب میرود و رویارویی مستقیم را به دیپلماسی یا مذاکره ترجیح میدهد.
- جسمانیت و تجسم: آرس عمیقاً با بدن، با قدرت فیزیکی، و با عمل مستقیم و تجسمیافته مرتبط است.
- ابراز وجود و تعیین حد و مرز: او توانایی قاطعانه “نه” گفتن، مقابله با تجاوز، و دفاع از مرزهای شخصی یا جمعی را فراهم میکند.
- شورش علیه محدودیت: آرس بیزاری عمیقی از کنترل شدن، خفه شدن، یا محدود شدن دارد. او علیه اقتداری که سرکوبگر یا ناعادلانه به نظر میرسد، طغیان میکند.
جنبههای سایه بالقوه آرس:

هنگامی که انرژی آرس یکپارچه نشود، ناخودآگاه باشد، یا اجازه یابد که تسلط یابد، به روشهای بسیار مخرب ظاهر میشود:
- خشم کور و خشونت مخرب: پرخاشگری بدون هدف یا کنترل میتواند منجر به تخریب بیمعنی، خشونت بیرویه، و هدف قرار دادن بیگناهان شود.
- بیرحمی و سادیسم: لذت بردن از وارد کردن درد، ناشی از خشم بیمهار یا میل به تسلط کامل.
- بیاحتیاطی و تکانشگری: عمل کردن بدون توجه به عواقب، منجر به خودزنی، آسیب به متحدان، یا ویرانی ناخواسته.
- استبداد و تسلط: میل به غلبه و کنترل دیگران از طریق زور.
- عدم همدلی و شیانگاری: در اوج انرژی آرس، آسان میشود که “دشمن” را شیانگاری کرد.
- اعتیاد به درگیری: برخی افراد یا گروهها ممکن است از نظر روانشناختی به هیجان و شدت درگیری معتاد شوند.
- خشونت و عدم پالایش: رد هر گونه شکل از ادب، مشارکت فکری، یا تفکر ظریف به نفع زور و راهحلهای سادهلوحانه.
بخش ۲: کهنالگوی آرس در انقلابها و درگیریهای اجتماعی
در روان جمعی، کهنالگوی آرس نیروی اولیه است که انتقال از نارضایتی زیرپوستی به رویارویی آشکار را شعلهور میکند. او کاتالیزوری است که گروهها را از رنج منفعل به مقاومت فعال سوق میدهد و قدرت خام لازم برای به چالش کشیدن و شکستن سیستمهای ستمگرانه ریشهدار را فراهم میکند.
جرقه احتراق:
درگیریهای اجتماعی به ندرت با یک مانیفست دقیق یا بحثی ظریف آغاز میشوند. آنها اغلب با جرقه خشم، عملی از نافرمانی، یا رویارویی خشونتآمیز آغاز میشوند که فوران جمعی انرژی سرکوبشده آرس را تحریک میکند.
به چالش کشیدن ظلم:
میل ذاتی آرس به ضد اقتدارگرایی و نیاز اولیه او به آزادی، او را به نیروی قدرتمندی علیه استبداد تبدیل میکند. او نمیتواند کنترل شدن، استثمار شدن، یا انکار سرزندگی اساسیاش را تحمل کند.
ویژگیها در عمل: تجلی آرس در جمع
- خشم قیام: این قابل مشاهدهترین تجلی آرس است. این منجر به اعتراضات تودهای خودجوش، شورشها، اقدامات مستقیم، و رویاروییهای خشونتآمیز با مقامات میشود.
- شجاعت در خط مقدم: آرس افراد را الهام میبخشد تا با چالشهای طاقتفرسا روبرو شوند، جان خود را به خطر اندازند، و به قلب خطر هجوم ببرند.
- اعلام حقوق و مطالبه عدالت: در حالی که کهنالگوهای دیگر (مانند آتنا یا تمیس) ممکن است به دنبال عدالت منطقی باشند، آرس انرژی خام و غیرقابل انکار را برای مطالبه تغییر فراهم میکند.
- همبستگی از طریق خشم مشترک: در اوج درگیری، آرس میتواند پیوندهای قدرتمندی ایجاد کند. افراد از طریق دشمنی مشترک و خشم مشترک علیه بیعدالتی متحد میشوند.
- فروپاشی ساختارهای قدیمی: آرس نیروی مخربی است که نظم قدیمی را در هم میشکند. او در مواجهه با ظلم ریشهدار، صبر برای اصلاحات تدریجی یا مذاکره ندارد.
- خشونت “ضروری”: بحثها در مورد نقش خشونت در انقلاب، اساساً بحثهایی در مورد بیان مشروع انرژی آرس است.
- صدای تودههای خشمگین: آرس به خشم خام، بیریشه و اغلب بیانگر ستمدیدگان صدا میدهد.
تجلیات خاص:

- جنگ انقلابی: نبرد واقعی، چه نبردهای گسترده، تاکتیکهای چریکی یا مبارزات خیابان به خیابان، تجلی مستقیم آرس است.
- اعتراضات و شورشهای جمعی: آنهایی که به درگیریهای فیزیکی، آسیب به اموال یا درگیری با نیروهای انتظامی تبدیل میشوند، تکانشگری و پتانسیل مخرب آرس را تجسم میبخشند.
- اقدام مستقیم و خرابکاری: مختل کردن سیستمهای ستمگرانه از طریق روشهای اجباری، چه نمادین و چه لفظی، اغلب توسط آرس تغذیه میشود.
- انتقام و قصاص: میل به تلافی در برابر ستمگران درکشده، که اغلب منجر به عدالت خودسرانه یا چرخههای تلافی میشود، جنبهای قدرتمند و سایه از آرس در عمل است.
چالشها و تجلیات سایه در انقلاب:
- تشدید به خشونت بیمعنی و هرج و مرج: تکانشگری ذاتی و پتانسیل مخرب آرس میتواند منجر به خشونت کنترل نشدهای شود.
- چرخههای انتقام و قصاص: اگر انگیزه انقلابی صرفاً توسط آرس هدایت شود، میتواند در چرخه بیپایان نفرت و قصاص گرفتار شود.
- استبداد نظم جدید: شاید غمانگیزترین سایه آرس، تمایل به این باشد که همان انرژی که برای سرنگونی یک ستمگر استفاده میشود، منجر به ایجاد رژیمی جدید و به همان اندازه وحشیانه شود.
- بیاعتنایی به زندگی و شیانگاری: در اوج خشم آرس، “دشمن” میتواند به طور کامل شیانگاری شود.
- عدم دیدگاه بلندمدت: آرس بر مبارزه فوری و رویارویی کنونی تمرکز میکند.
- درگیری داخلی و پاکسازی: پرخاشگری خام و ذهنیت “ما در مقابل آنها” میتواند به محض از بین رفتن دشمن خارجی مشترک، به درون خود برگردد.
- تجلیل از بیرحمی: یک پذیرش بیانتقاد از آرس میتواند منجر به رمانتیکسازی خشونت و پرخاشگری شود.
بخش ۳: ادغام آرس – مسیر رسیدن به درگیری سازنده و تغییر پایدار
حضور آرس یک واقعیت اجتنابناپذیر در هر درگیری یا انقلاب اجتماعی مهم است. انرژی خام او نیروی ضروری برای شکستن زنجیرها و رویارویی با ظلم را فراهم میکند. با این حال، اگر قدرت او ناخودآگاه و نامتعادل رها شود، به ناچار منجر به هرج و مرج، تخریب و تداوم غمانگیز همان چرخههای خشونت میشود که قصد غلبه بر آنها را داشت. مسیر رسیدن به درگیری واقعاً سازنده و تغییر اجتماعی پایدار در ادغام آگاهانه کهنالگوی آرس نهفته است.
نیاز به تعادل:

آرسی که به طور کامل یکپارچه شده است، یک جنگجوی خشمگین نیست، بلکه یک نیروی قدرتمند و قاطع برای تغییر است که قادر به خشم مقدس و عمل قاطعانه است، اما با خرد و چشماندازی برای آیندهای عادلانه هدایت میشود.
- تعادل با آتنا (خرد و استراتژی): تکانشگری آرس باید با تفکر استراتژیک آتنا تعدیل شود.
- تعادل با هرا (تعهد و نظم): پس از نابودی نظم قدیمی، انرژی آرس باید به سمت ساختن ساختارهای جدید و عادلانه هدایت شود.
- تعادل با دمتر/هستیا (پرورش و آرامش درونی): میل مخرب آرس باید در نهایت به نیاز به بازسازی، التیام و بازسازی تسلیم شود.
- تعادل با آپولو (منطق و نظم): آپولو اصول منطق، وضوح و تفکر عقلانی را به میل پرشور و اغلب آشفته آرس میآورد.
- تعادل با تمیس (عدالت و قانون): هنگامی که آرس توسط تمیس متعادل میشود، مبارزه واقعاً برای عدالت است.
کار درونی برای رهبر و شهروند انقلابی:
برای افرادی که درگیر درگیری اجتماعی هستند، ادغام آرس نیاز به کار روانشناختی قابل توجهی دارد:
- ادغام سایه: این شامل شناخت آگاهانه ظرفیت فرد برای خشم مخرب، بیرحمی، یا تکانشگری است.
- خشم آگاهانه: یادگیری احساس و بیان خشم به طور سازنده، بدون اینکه اجازه دهیم منجر به تخریب کنترل نشده شود.
- پرورش همدلی: فعالانه توانایی دیدن انسانیت در “دیگری”، حتی در دشمن را پرورش دهید.
- تشخیص هدف: پیوسته سؤال کنید که آیا مبارزه واقعاً برای عدالت و رهایی است.
- ترمیم و آشتی پس از درگیری: شناخت این نکته که درگیری، حتی در صورت لزوم، زخمهای روانشناختی عمیقی را در همه طرفها باقی میگذارد.
رهبر بالغ آرس:
رهبر انقلابی که آرس را یکپارچه کرده است، شخصیتی قدرتمند و الهامبخش است. او قدرت خام و شجاعت لازم برای شعلهور کردن و رهبری یک قیام سرسختانه را داراست، اما همچنین به اندازه کافی خردمند است که بداند چه زمانی باید قدرت خود را با استراتژی تعدیل کند.
نتیجهگیری: شمشیر دو لبه آرس
آرس، خدای اولیه جنگ و پرخاشگری، نقشی ضروری، اما عمیقاً خطرناک، در انقلابها و درگیریهای اجتماعی ایفا میکند. او نیروی خام و غریزی است که نافرمانی را شعلهور میکند، شجاعت رویارویی با ظلم را فراهم میکند، و موج اولیه و انفجاری برای رهایی را تغذیه میکند. بدون انرژی قدرتمند، حتی ترسناک او، جوامع ممکن است به طور دائمی در دام استبداد گرفتار بمانند.
با این حال، قدرت بیمهار آرس شمشیری دو لبه است. اگر مهار نشده و یکپارچه نشود، انرژی او به راحتی میتواند به خشونت بیمعنی، تداوم چرخههای نفرت و قصاص، منجر به استبداد یک رژیم جدید و به همان اندازه وحشیانه، یا بلعیدن خود جنبشی شود که قصد توانمندسازی آن را داشت.
بنابراین، چالش روانشناختی برای هر فرد یا جمعی که درگیر درگیری اجتماعی است، انکار یا سرکوب آرس نیست، زیرا انرژی او حیاتی و اولیه است. بلکه، ادغام آگاهانه اوست: مهار قدرت، شجاعت، و خشم مقدس او، اما هدایت آن از طریق خرد آتنا، نظم هرا، شفقت دمتر، و منطق آپولو. این ادغام اجازه میدهد تا درگیری هدفمند، عادلانه، و در نهایت تحولآفرین باشد.
درک آرس به ما اجازه میدهد تا درگیریهای ذاتی جامعه انسانی را با آگاهی بیشتر مدیریت کنیم، و نه به دنبال عدم وجود درگیری – یک رویای آرمانشهری غیرواقعی – بلکه به دنبال درگیریای باشیم که منجر به تحول معنادار و انسانی شود. معیار واقعی یک انقلاب، یا هر تغییر اجتماعی، تنها در خشونت اولیه آن نیست، بلکه در توانایی آن برای تعدیل آتش ضروری آرس با خرد و شفقت لازم برای ساختن صلحی جدید، عادلانه و پایدار است.
دکتر محمد خرسندی روانشناس