در آغوش یتیمی، به دنبال بهشت
کهن الگوی یتیم را در اعماق وجود هر انسانی، ریشههای یک درخت تنومند وجود دارد. ریشههایی که به گذشتهای دور، به کودکیای ناآرام و به احساس فقدانی عمیق میرسند. این ریشهها، داستان یتیمی را روایت میکنند؛ داستانی که در آن، کودکی کوچک، آغوش گرم خانواده را از دست داده و در دنیایی سرد و بیگانه سرگردان است.
کودکی که در آغوش یتیمی بزرگ میشود، به دنبال بهشتی گمشده میگردد. بهشتی که در آن احساس امنیت، عشق و تعلق داشته باشد. او در هر لبخند، هر نگاه مهربان و هر نوازش گرم، نشانهای از آن بهشت گمشده را جستجو میکند. اما این جستجو، مسیری پر پیچ و خم و گاه دردناک است.
کودک یتیم، دنیایی را میبیند که در آن دیگران آزادانه در آغوش خانوادههایشان آرام میگیرند و او تنهاست. او احساس میکند که چیزی از او کم است، چیزی که دیگران دارند و او هرگز نخواهد داشت. این احساس فقدان، ریشههای عمیقی در وجود او میدواند و بر تمام ابعاد زندگیاش تأثیر میگذارد.
بزرگسالی و بهشت گمشده
در بزرگسالی، این کودک یتیم، به انسانی تبدیل میشود که هنوز هم به دنبال آن بهشت گمشده میگردد. او در روابط، در کار، و در همه جنبههای زندگیاش، به دنبال احساسی از تعلق و امنیت میگردد. اما ترس از رها شدن و تکرار تجربه یتیمی، او را از ریسک کردن و نزدیک شدن به دیگران باز میدارد.
در برخی موارد، فردی که در کودکی تجربه یتیمی را داشته است، ممکن است به شیوههای ناسالمی برای مقابله با این احساسات دست بزند. او ممکن است به مواد مخدر یا الکل پناه ببرد، یا روابط ناسالمی را برقرار کند. این رفتارها، در واقع، تلاشهایی برای فرار از درد و رنج درونی هستند.
با این حال کهن برای الگوی یتیم یافتن بهشت گمشده، غیرممکن نیست. با آگاهی از ریشههای این احساسات و با کمک گرفتن از درمانگران و متخصصان، میتوان این زخمهای عمیق را التیام بخشید. فرایند درمان، سفری طولانی و پر چالش است، اما در نهایت، میتواند به فرد کمک کند تا به آرامش درونی دست یابد و روابط سالمی را برقرار کند.
در نهایت، مهم است به یاد داشته باشیم که هر فردی، صرف نظر از تجربیات گذشته، شایسته عشق و خوشبختی است. با پذیرش گذشته خود و تلاش برای بهبود آینده، میتوانیم بهشتی را در درون خود ایجاد کنیم، بهشتی که هیچکس نمیتواند از ما بگیرد.
دکتر محمد خرسندی روانشناس