سایه

سایه

سایه
سایه

سایه عموما به‌صورت یک فرد همجنس نفرت‌انگیز ناشناس در رویا ظاهر می‌شود. یونگ مثال می‌زند یک زنی در رویاش یک زن بسیار کثیف با احساس روسپی در رویای خودش دید. و چنین زنی سایه‌ی آن فرد است. به این معنی که چنین صفاتی را این زن دارد ولی نمی‌خواد آنها را ببیند. انگار که چنین موجودی در او زندگی می‌کند. یونگ می‌گوید مواجهه‌ی با سایه مرحله‌ای از رشد روانی است که می‌تواند یک ضربه‌ی روانی خیلی شدید بر یک انسان باشد. اینکه در یک زمان یک انسانی بفهمد صفاتی که به شدت از آن متنفر است قسمتی از صفاتی که در وجود خودش لانه کرده و نفرتش نتیجه‌ی همین است که این صفات درونش وجود دارد. یونگ می‌گوید گاهی این تروما آنقدر سنگین است که انسان از این مواجهه کمر راست نمی‌کند. بعضی از انسان‌ها نسبت به خودشان انتقاد پذیرترند و سایه‌های کمرنگ‌تری دارند. بعضی بی‌نهایت از اینکه یک صفت بد بهشان نسبت داده شود عکس‌العمل تندی نشان می‌دهند. این آدم‌ها سایه‌های وحشتناک‌تری پیدا می‌کنند چرا که کسی که هیچ نقصی را در خودآگاهیش نبیند همه را به قسمت سایه منتقل می‌کند.

اما چرا سایه مهم است چون با پیدا کردن نقطه ضعف خود می توانیم آن را تقویت و به نقطه قوت خود تبدیل کنیم.

به این مقاله امتیاز بدهید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *