ضمیر ناخودآگاه شخصی

ضمیرناخوداگاه شخصی

ساختار شخصیت و فرآیند تحول آن

ضمیرناخوداگاه شخصی

محمدخرسندی

یونگ با نگاهی متفاوت به ناخوداگاه راه خود از فروید را جدا کرد،فروید معتقد بود ضمیرناخوداگاه انباری از مسایل انکار شده از نظر اخلاقی است.

اما یونگ همه وجوه انسانی در ناخوداگاه است.روث اسنودن از پژوهشگران حوزه روانکاوی معتقد است یوگ به ضمیرناخوداگاه فراتر از فروید فکر می کرد.

یونگ معتقد است ضمیرناخوداگاه حاوی همه ی وجوه جوهر و سرشت انسانی است؛

چه تاریک چه روشن،چه زیبا چه زشت،چه خیر چه شر،چه ژرف چه سطحی و احمقانه.یونپ تعادل در این تضادها را به منزله ی پایه و اساس ساختار روان می دید.وی معتقد بود ضمیرناخوداگاه شخصی از عقده ها شکل گرفته است.

بطور کلی هر چیزی که توسط من مورد پذیرش و شناسایی قرار نمی گیرد هرگز از بین نمی رود،بلکه در ناخوداگاه شخصی قرار می گیرد.

اما همیشه رفتار ذهن آگاه و من را تحت سلطه خود می گیرد.پس اگر با ضمیرناخوداگاه ارتباط برقرار نکنیم خود به بزرگترین مانع رشد و تحول تبدیل می شود که درک درستی از مشکلات خود نداریم.

داریل شارپ در کتاب فرهنگ مفاهیم یونگی می نویسد ضمیر ناخوداگاه مجموعه همه پدیدهای روانی ای که فاقد کیفیت آگاهی هستند.

وفرایندهای ناخودآگاهی که ایگوی آگاه را جبران و متوازن می کند،حاوی همه عناصری است که برای خودسامان دهی روان به مثابه یک کل لازم است.

در سطح شخصی ،این ها عبارت از آن انگیزهای شخصی ای هستند که آگاهانه بازشناخته نشده اند و در رویاها ظاهر می شوند.

پس شناخت ناخودآگاه برای رشد و تحول شخصی لازم وضروری است.

به این مقاله امتیاز بدهید

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *