عقده از نظر یونگ مهم ترین بخش ًضمیر ناخودآگاه شخصی است، بخشی از روان است که کارکردهای غالب فرد را تحت تسلط خود دارد.
و او را وادار کارهای تکراری می کند. فرد معمولا از کارهای تکراری آسیب می خورد و معمولا از خود می پرسد چرا کارها و اشتباهات تکراری مدام در من زیاد است.
از نظر یونگ عقده ناشی از صورت های ذهنی تداعی شده و مرتبط با هم است که از خاطرات منجمد شده ناشی از لحظات آسیب زا است.
ذکر این نکته ضروری است که ما نمی توانیم گذشته را تغییر بدهیم اما می توانیم عقده های روانی را درمان کنیم.
با کشف کهن الگوهای هر عقده درمان امکان پذیر می شود. چرا در درون هر عقده یک کهن الگو وجود دارد.
کهن الگوها
کهن الگوها به صورت یک نیروی برانگیزاننده قبل از ضربه و آسیب وجود دارد و مثل عقده ماهیتی مخرب و اضطراب زا ندارد،
پس شناخت کهن مهم است.همچنین عقده مانند غرایز عمل می کنند که سبب واکنش های خودانگیخته در قبال موقعیت های خاص می شوند
اما برخلاف غرایز فطری نیستند.عقده ها محصول تجربیات معینی هستند و با تروما در ارتباط می باشند که در ناخودآگاه دفن شده
و در موقعیتی مشابه در روان فرد بروز می کند و کنترل او را در دست می گیرد.
اما لزوما همه عقده ها بد نیستند گاهی برخی از عقده ها برای رسیدن به آرزوها و هدفی که دارید می تواند مفید واقع شود مثل عقده کمال گرایی.بطور کلی عقده مجموعه ای از عواطف، افکار، ادراکات و خاطره هایی است که در ناخودآگاه شخصی جای دارند و حاصل تجربه های هر فرد در زندگی او و مخصوصا در دوران کودکی هستند.
پس شناخت عقده های روانی می تواند باعث درک ما از ریشه مشکلات تکراری در فرد شود که بزرگترین قدم در درمان و حل مشکلات است.