عقده های روانی
عقده های روانی را اولین بار کارل یونگ روان پزشک سویسی مطرح کرد عقده سیستمی از ایدهها یا انگیزههای مرتبط که لحن عاطفی مشترکی دارند . که آنها از تأثیرات ناخودآگاه از تجربیات زندگی یک فرد ناشی می شود.
این بدان معنی است که عقده ها شامل الگوهای اصلی خواسته ها، احساسات، خاطرات و ادراکات است که ناآگاهانه بر نحوه تفکر و رفتار فرد تأثیر می گذارد.
عقده ها عموماً حول یک موضوع مشترک، مانند وضعیت یا قدرت سازماندهی می شوند.
می توان گفت عقده ها مجموعهای سازمانیافته ناخودآگاه از خاطرات، تداعیها، خیالپردازیها، انتظارات و الگوهای رفتاری یا گرایشها حول یک عنصر اصلی است که با احساسات قوی همراه است .
این از تجربیات اولیه رشد ناشی می شود که دارای شخصیت مشکل ساز یا حتی آسیب زا هستند که حول نیازها و موضوعات حل نشده می چرخند.
عقدهها را میتوان به عنوان بخشهای شخصیتی نیز توصیف کرد که بهعنوان یک نهاد سازمانیافته، استقلال خاصی از ایگو بهعنوان مرکز شخصیت دارند.
زمانی که این مجموعه در محل کار است، تأثیر شدیدی بر وضعیت ذهنی دارد و فرد تحت کنترل، در مقایسه با حالت عادی خود، احساس و رفتار متفاوتی دارد، مثلاً به شدت غیرمنطقی است و…
بطور کلی می توان گفت عقده ها واحد های سازننده روان هستند و نشان دهنده مسایل حل نشده فردی هستند که باید به آن توجه ویژه ای کرد . محمد خرسندی روانشناس یونگی