عقده در ساختار روان ناخودآگاه را شکل میدهند و عقدهها اختلال در ضمیر آگاه به وجود میآورند، دشوارترین مسائل هیجانی – عاطفی افراد است.
حقایق روانی که دور ضمیر آگاه میگردند و سبب اختلالهای غیرمترقبه و گاه بسیار شدید در ego میشوند.
آزمون تداعی واژهها
کمک خوبی برای شناسایی عقدههاست. فرآیند آن به صورت یک طیف احساسی است که از اضطراب خفیف شروع میشود و درنهایت به از دست دادن کامل خویشتنداری و رسیدن مرحلهی جنون میانجامد.
عقده باعث میشود که فرد اختیار احساسات خود و تا حدی اختیار رفتار خود را از دست بدهد.
فرد در حالت تسلط عقده به طور نامعقول واکنش نشان میدهد و بهطور معمول بعداً از این کار پشیمان میشود و افسوس میخورد.
از عقده به عنوان دیوهای درون میتوان نام برد.یونگ معتقد است که: اندیشه عقده تنها زمانی بیماریزا میشود که سرکوب یا منکر آن شویم، زمانی مخرب است که توانایی کافی برای روبهرو شدن با آن نداشته باشیم. کنار آمدن با عقدهها به فرآیند فردیتسازی کمک میکند.
سپس میتوان گفت عقدهها عبارت از: مجموعهای از احساسات هستند که نشأت گرفته از ایدهها، تفکرات و تصورات ما میباشند.
یونگ میگفت: عقدهها برهم زننده آرامش انسان هستند.
از نقطه نظر او هدف اصلی تجزیه و تحلیل ضمیر ناخودآگاه کشف ریشههای عقدههای منفی است و رساندن آنها به ضمیر خودآگاه تا انسان بتواند آنها را بشناسد و اعمال خود را از کنترل و اطاعت آنها درآورد.