مقایسه همسر با مادر در ذهنیت مردان
برخی از مردها گاهی به دنبال شکل جوانشده مادر خود( مقایسه همسر با مادر در ذهنیت مردان )در همسرشان میگردند که میتواند تصویر دشوارتری را برای زن در زندگی زناشویی به وجود بیاورد.
تصویر مقایسه همسر با مادر در ذهنیت مردان
– مرد من دیگه خسته شدم همش مامانم، مامانم میکنی، چپ میری راست میآیی میگی مامانم این کار را بهتر از تو انجام میداد!
– مگر دروغ میگویم دیروز بهت میگم نوک جورابم سوراخ شده بدوزش اما تو این کار به این سادگی رو انجام ندادی ولی مادرم هر وقت جورابم پاره میشد سریع آن را میدوخت.
– چرا نمیخواهی بفهمی، آن زمانها گذشته، تو باید از نظر ظاهر مرتب باشی؛ جوراب سوراخ شده را باید بندازی دور.
– اینها بهانه است وگرنه جوراب ارزشی نداره. مادرم همیشه در کنارم هست، راحتتر از تو به او مشکلاتم را میگویم. مادر من یک زن نمونهای است که توی دنیا لنگه نداره.
– واه واه یک جوری حرف میزنی انگار آسمان سوراخ شده و مادرت افتاده پایین.
– من هر چی میگم تو نمیفهمی به مادر من حسودیت میشه.
– من؟! با مادر تو حسودی کنم؟
مشکلات مردان-قسمت دوم
نگاه حامیگرایانه به پسر و همراهی پسر با مادر به این شکل، مشکلات زیادی در مسائل خانوادگی به وجود میآورد که گاه زندگی مشترک زوجین را به تباهی میکشاند.
خیلی از ماها در زندگی، همیشه در مقام مقایسه کردن هر رویداد در هر زمان با گذشته به وسیله سوال کردن از خود دچار گذشتهگرایی میشویم و با خود میگوییم اگر مادر من اینکار را میکرد یا آن کار را برایم انجام میداد امروز در چنین حال و روزی نبودم و این مادر سنگ محکی برای تمام تجربههای زندگیمان تبدیل میشود.
بیشتر اوقات پسر همان گونه که مادر میخواهد رشد میکند، و این مادر است که همه جا به دنبال اوست.
حتی مرد در زمانی هم که ازدواج میکند گاهی به زنش میگوید مادر من فلان غذا را از تو خیلی بهتر درست میکرد. این جمله و جملاتی نظایر آن چون پتکی بر سر زن وارد میشود.
آلودگی روان-قسمت سوم
چنین فرآیندی را میتوان آلودگی روان نامید که مرد مادر خود را با عقده مادر اشتباه میگیرد.
تجربهای دهشتناک برای بسیاری از مردان است.
این مسئله به زبان سادهتر یعنی اینکه مرد با مادر واقعی خود روبهروست و از طرف دیگر عنصر زنانه درونی در ضمیر ناخودآگاه مرد است، که فشاری از درون از شکستها و گرایش به انحطاطهایی که میتواند در هر مردی وجود داشته باشد به بیرون از خود فرافکنی میکند.
مرد ندانسته این دو عنصر را روی هم میاندازد و درواقع آلودگی تصویر مادرخود را با سایر عناصر زنانه درونش بهصورت ناخودآگاه یکی میکند، که بدترین نوع آلودگیهای روانی بهشمار میآید.
در چنین شرایطی مرد مادر خود را مورد نکوهش قرار میدهد و ناخواسته این کشمکشها هم به روابط با همسرش نیز کشیده میشود.
آیین تشرف-قسمت چهارم
این نیروی درونی عقده مادر نام دارد؛ مرد باید در دوران نوجوانی با آن مبارزه کرده باشد.
بسیاری از قبایل آفریقایی یا سرزمین هند یا حتی جوامع ابتدایی مرد جوان را از عقده مادرش جدا میکردند. یعنی با برگزاری آیین تشرف،
زنان و مادر نوجوان را در این مراسم از پسر دور میکردند و در این آیین تشرف نوجوان که وارد دوران بلوغ شد از دنیای مادرانه، بهویژه عقده مادر خود جدا میشود و به دنیای بزرگسالان وارد میشود.
در زندگی امروز که این آیینها از بین رفته یا فقط در برخی از نقاط دنیا همچنان به حالت سنتی خود اجرا میشود، مرد امروز در زندگی مدرن خود گرفتار آلودگی روانی شدیدی میشود که خشم خود را بر سر زن و فرزندانش خالی میکند.
یک مثال سادهتر بیاورم تا این موضوع، خوب جا بیفتد:
وقتی مردان در 18 سالگی موفق میشوند گواهینامه رانندگی خود را دریافت کنند خود را برای ورود به مرحلهای دیگری از زندگی آماده میکنند. حال ببینید ما چند آیین و سنت داریم که مرد را برای گذر از مرحلهای به مرحله دیگر آماده کند. متاسفانه این آیینهای تشرف برای آمادگی روانی مرد از بین رفته یا در بوته فراموشی قرار گرفته است.