«من» از ارکان خودشناسی
«من» از ساختارهای روانی است که شناخت از آن در حیطه خود آگاهی لازم و ضروری است. محمد خرسندی یونگپژوه ضمن بیان این مطلب گفت: از نظر یونگ «من» مرکز میدان آگاهی است و از آنجا که شخصیت تجربی را دربرمیگیرد، فاعل هر کنش آگاهانهی شخصی است.
وی افزود: شخصیت تجربی، درواقع شخصیتی است که توسط ما در طول زمان شکل گرفته است. این شخصیت بیواسطه است که در طول زندگی تجربه میشود.
خرسندی تصریح کرد: «من» با اراده همسو است اگر درستتر بگویم «من» مرکز اراده است. و تمام تفکرات و کنشهای ما در حیطه «من» قرار دارد.
این یونگپژوه اظهار داشت: پس میتوان گفت «
«من» از ارکان خودشناسی
» یک آیینه است که روان خودش را در آن میبیند. و این حیطه که همه چیز را در آن میتوان دید حیطه «من» است.
وی تاکید کرد: از دیدگاه یونگ «من» سوژه کل اعمال شخصی خودآگاهی است.
خرسندی در ادامه گفت: «من» فقط بخشی از شخصیت ما را تشکیل میدهد و بخش دیگر آن در ضمیر ناخودآگاه قرار دارد.
وی خاطرنشان ساخت: «من» در طول زندگی رشد میکند و بالنده میشود یا آسیب میبیند، افزودن به محتویات ضمیر آگاه در رشد «من» بسیار اهمیت دارد.
خرسندی گفت: بسیاری از دستاوردهای مادی زندگی ما در حیطه آگاهی شکل میگیرد که رشد «من» از اهمیت زیادی برخوردار است.
وی تصریح کرد: «من» کانون آگهی است به همین دلیل این «من» است که تصمیم میگیرد کدام آگاهی را حفظ کند و کدام بخش از آگاهی به ضمیر ناخودآگاه بفرستد. این مسوولیت به طور مستقیم با «من» است.
محمد خرسندی نویسنده کتاب خمار مستی اظهار داشت: محتویاتی که دردناک است یا من آنها را دوست ندارد «واپس» میزند. از سوی دیگر «من» این قدرت را دارد تا تحت شرایطی آنها را دوباره به ضمیر آگاه بازگرداند.
وی تصریح کرد: این شرایط شامل مواردی است که توسط سازوکارهای دفاعی بدن سد نشده و من توانایی بازگشت آنها را داشته باشد در غیر این صورت در ضمیر ناخودآگاه خود را به شکل بیماریها روانی یا موارد دیگر نشان خواهد داد.
خرسندی یادآور شد: «من» در نهایت هشیاری انسان را دستهبندی و متمرکز میکند و به رفتار آگاهانه ما شکل جهتدار و هدفمندی میبخشد. و این «من» است که رفتارهای انسانها را از یکدیگر متمایز میکند